مَنْ و تو
همآنْ آدمْ و حوّآے مُدِرنیمْ
که دلمآنْ مےْخوآهد
شریکْ شَویمْ بآ هَمْ
در خوردنِ یک سیبْ
حتّے اگر رآنده شویمْ از اینجآ...!!!
اگر چه از تو دور هستم.
اما تو را در قلب خویش حس میکنم.
حتی نزدیکتر از ان دو عاشقی که در اغوش هم هستند
آمدم بار ديگر تا جان به قربانت کنم
اين تن نا قابلم را وقف چشمانت کنم
تا نگويي بي وفاست , ياد از ما نکرد
ياد از ياد ها کنم تا سخت حيرانت کنم
تو رفيق لحظه هايم , ازکنارم دور مرو
تا که قلبم را فداي لطف و احسانت کنم
آسمـان هـم کـه بـاشی
بـغلت خـواهــم کـرد …
فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش
هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …
پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو
دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…
به دلتنگی هایمـــ دست نزن
می شكند بغضــمـــــ یك وقت !!
آنگاه غرقـــــ می شوی
در سیلابـــــ اشكهایی كه
بهانه ی روانــــــ شدنش هستی !! . . .
من ســراپا همـــه زخمــم ،
تـــو ســراپا همــــه انگشت ِ نــوازش بــاش......
چشمانم به نگاهت حسودی می کنند
و نگاه مشتاق و تشنه تو
به دستان گریزان من
ناگسستنی است..
چقدر خستگی ناپذیرست...
آشوب نگاه تو..
حـتـي سـاز دلـم . . .
نـگـاه کـن
مـن مـيـزنـــم ، دنـيـا مـيـرقـصـد . . .
یا مهــــــــــر کسی رو ننداز توی دلمـــــــون
یا اگه انداخــــتی ازمـــــــــون نگیرش لطفـا
موافقیـــــد ؟
وقــــتی به "مخـــاطب خــاص "
پیـــامک بدی ..!
ღღ
بـــند بنــد دل بنـــده
بــه بند بـند دلت بنـــــده ،
دلبنـــد بنـــده
ღღ
و اونـــــم در جوابت بگـــهـ :
ღღ
فــدای بنــد بنـد دلت دلبنـــد بنده
تَهِ آرزوهای من این شده , تَهِ آرزوهای ما رو ببین!
فقط چند لحظه کنارم بشین...
فقط چند لحظه به من گوش کن , هر احساسیُ غیر من تو جهان واسه چند لحظه فراموش کن!
.
برای همین چند لحظه یه عمر , همه سهم دنیامُ از من بگیر...
فقط این یه رویا رو با من بساز , همه آرزوهامُ از من بگیر.....
بیرون تو ســرما
یا زیـرِ بــرف
با دستاش با دستای عـــشقش گرم نــشه
زمســـتــون نیســـت
جــــهنمه.....!
که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود
که میخواهی او را از رؤیاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی ...
دستهای مردانه ات را
که دستهای کوچکم را
در آن جا میدهی
و نوازش میکنی
تا بفهمم
تو کنارم هستی،
ومن تکیه گاهی مطمئن دارم..
مرد ِ من.
یعنی خســــته شده ..
از بس تو خودش ریخته
از بس صبوری کرده ..
تنــــهایی گریه کرده ..
هی دندون رو جیگر گذاشته
دیگه بریــــــده
این جور موقع ها
فقــــط گـوش بده
هی وسط حرفش نپر
بذار بگــه و بگــه تا
آروم بشـــــه
بغلش کن حتی اگه با دستاش
محکم کوبیـــد رو سینه ات
طـــــــــو بغلــــش کــــــن
بذار حس کنه یکی رو داره
که به حـرفاش گوش میده
یکی که دوســـــــتش داره
یکی که تو آغوشش احساس امنیت میکنه
شناختن زن ها کار سختی نیســــــت
کمی درک .. توجه و محبت .. همیـــن
ﻋﺸـــﻖ ﺑـــﺎﺯﯼ ﻣﯿــــﺘﻮﻧﻪ ﺩﻗﯿﻘـــﻦ ﺍﻭﻥ ﻟﺤــــﻈﻪ ﺍﯾﯽ ﺑﺎﺷــــﻪ ﮐـــﻪ
ﯾـــﻪ ﺯﻥ ﺑـــﺎ ﺩﻗـــﺖ ﺁﺳﺘﯿــــﻦ ِ ﻣــــﺮﺩ ﺭﻭ ﺳــــﻪ ﺗـــﺎ ﻣﯿـــﺰﻧﻪ ﮐـــﻪ ﺗــﺎ
ﺁﺭﻧـــﺞ ﺑـــﺎﻻ ﺑﯿـــﺎﯾﺪ .....
ﻭ ﯾـــﺎ ﻭﻗﺘــــﯽ ﻣــــﺮﺩ ﻣﻮﻫــــﺎﯼ ﺯﻥ ﻣــــﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗــــﺸﻮ ﺭﻭ ﺑـــﺎ
ﺩﺳــــﺘﺎﺵ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘــــﻪ ﭘﺸـــﺖ ﮔﻮﺷــــﺶ ...
ﻭ ﻓﻘـــﻂ ﻭ ﻓﻘـــﻂ ﯾــﻪ ﻧﮕـــﺎﻩ ﻣﻌﺎﻣﻠــــﻪ ﻣﯿــــﺸﻪ ....
ﺗﻮ ﺧــﻮﺩﺕ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ...
ﺩﺭ ﺍﯾــﻦ ﺟــــــﻬﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﻫــــﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻧﺶ ﺩﺭ ﺩﻟــﻢ ﺁﺷــﻮﺏ ﻣﯿﺸــﻮﺩ ﻭ ﺻــــﺪﺍﯼ ﻗــﻠـﺒـــﻢ ﺑﻪ ﺁﺳــﻤﺎﻥ ﻣﯿﺮﺳــﺪ ...
روي گونه هاي من
لذتي انکار ناپذير است...
دلم مي خواهد صورتت ته ريش داشته باشد
تا من بهانه ايي داشته باشم براي دوباره بوسيدنت
صــــدای بعضــی ها رو
می شــــد بــــــوسید..!!
مخصــــوصا وقتـــــی...
اســمتو صــــدا می زنن...!!♥
تو غصه نیست...
تو خیال نیست...
آدم دوست داره گاهی تو یه آغوش غرق
بشه...!!
آغوش عشقش
مردی که برای آمریکا در جنگ عراق جنگیده بود( با چهره سالم)، بعد از اینکه برگشت با دختری ازدواج کرد که عاشق او بود
براستی یک عشق حقیقی . . . . کلاه خود را به احترام بردارید. این دختر یکی از ارجمند ترین زنان دنیا است...
اینم از عزاداری امروز شهرم ***ایـــــــــــــــلام***
من
بی تو
در غریب ترین شهر عالمم...
بی من
تو در کجای جهانی
که نیستی؟!...
خدایا!
دستانی را در دستانم قرار بده
که پاهایش با دیگری پیش نرود...
جاگذاشته ام دلی
هرکه یافت
مژدگانی اش تمام “زندگی ام”
این عصرهای بارانی ِ ،
عجـیب بـوی نـفس هـای تـو را می دهـد …!
و مـن دچـار می شـوم … تـمام ” مــن” دارد “تـــو” می شـود … بـاور مـی کنـی؟
گـوئـی … تـو اتـفاق می افـتی؛
بگو تمام تـــــــــو مال مــــن است
دلــــــــم میخواهد
حســـادت کنم به خـــــــودم…