برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست...
برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست ...
برای تویی که احسا سم از آن وجود نازنین توست ...
برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...
برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است...
برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی...
برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است...
برای تویی که قلبت پـا ک است ...
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است...
برای تویی که آرزوهایت آرزویم است...

مَنْ و تو
همآنْ آدمْ و حوّآے مُدِرنیمْ
که دلمآنْ مےْخوآهد
شریکْ شَویمْ بآ هَمْ
در خوردنِ یک سیبْ
حتّے اگر رآنده شویمْ از اینجآ...!!!
اگر چه از تو دور هستم.
اما تو را در قلب خویش حس میکنم.
حتی نزدیکتر از ان دو عاشقی که در اغوش هم هستند
آمدم بار ديگر تا جان به قربانت کنم
اين تن نا قابلم را وقف چشمانت کنم
تا نگويي بي وفاست , ياد از ما نکرد
ياد از ياد ها کنم تا سخت حيرانت کنم
تو رفيق لحظه هايم , ازکنارم دور مرو
تا که قلبم را فداي لطف و احسانت کنم

آسمـان هـم کـه بـاشی
بـغلت خـواهــم کـرد …
فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش
هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …
پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو
دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…
به دلتنگی هایمـــ دست نزن
می شكند بغضــمـــــ یك وقت !!
آنگاه غرقـــــ می شوی
در سیلابـــــ اشكهایی كه
بهانه ی روانــــــ شدنش هستی !! . . .